امپراطور 021 آ
وقتي که چراغ ساختمون ها خاموش
و تو ته نشستي تيشرت نايک کلاه داره
بلک لايک کرد و رفت پشت بوم و يکم داد زد
تو رعد برق و راه رفت تو سطح شهر
نااميد بدون پول تو اوج معروفيت
سفارش ميده يه دونه سوپ تو يه دونه رستوراني که
بوي گند محدوديتو توش گذشته ي پُراندوه من
بدون دندون ببر ..
دردهام بيشتر از دردهاي مادرم ، مثل همه مسافر پرتگاه آهنم
سالهاست که رو دريا شناورم ، با کشتي نوح رفتم تو دريا انداختنم
هميشه قطب نماي من خراب بود ، نقاشي هاي زندگيم پشت هم سراب توش
هميشه تو گوش اونا سيلي زدم که فکر کردن يه دليل رُشد من مواد بود
فهميدم مُشت محکم رو زندگي ميزنه ، اينو بدوني ميفتي روي دور سرعت
بدون گُرگ مفرد جات اون نوک قله است
رسيدي نقطه قدرت ، به قوي و قرص و مستقل .. آ
هميشه قطب نماي من خراب بود ، نقاشي هاي زندگيم پشت هم سراب توش
هميشه تو گوش اونا سيلي زدم که فکر کردن يه دليل رُشد من مواد بود
هميشه قطب نماي من خراب بود
نقاشي هاي زندگيم پشت هم سراب توش
هميشه تو گوش اونا سيلي زدم که
فکر کردن يه دليل رُشد من مواد بود
دستاشو ميماليد به هم و ها ميکرد ، تنها تو خيابونا ميدوييد و راه ميرفت
ميگفت تيمو کا ميدن ، وقتي مردم اسرارشو مثل هيروشيما *اييدن
وقت تابيدنم اينا تي علامت ميده هر ثانيه اش
روي دسته هام جاي دندون ببر خاريدن
ازت کل مامورهاي شهر آسين ، آدمايي مثل ما که جوون هاي جاويدن
بزن بيرون پايين شهرو ولش کن ، اين تصوير زشت تو آينه رو بشکون
لهش کن اون که مونده زير پات ، بذار تجزيه بشه بره کود به ريشه ها
روزي هزار بار بگرد دنبال کليد شانس ، نگاه کن به راننده ي پشت شيشه مات
تا روزي که کوه کن رو سرت بريزه خاک ، برا بار و باد ها بکن شريک آب
هميشه قطب نماي من خراب بود ، نقاشي هاي زندگيم پشت هم سراب توش
هميشه تو گوش اونا سيلي زدم که فکر کردن يه دليل رُشد من مواد بود
يه حس ميگه بيتو راه ببر ، بشو پيشرو داد بزن
ميکروفونو چاک بدم و فاک بدم به هرچي هست تو حافظه ام
بعد باخت باشي فکر راند بعد
بکنم انقلاب تو رپ
که سيخ بشه تن مُرده زنده ها تو قبر
ارتفام رو ابر تو کارم امپراطورم
تو ذهن داغونم سرزمين زشت جادوگر با کلي اشتباه تو جنگ
و کلي انتقاد تو قلب
اگه بهت بگم الان پشتتم ، ميدويي و وا ميستي ، ميخوري و پا ميشي
بکنم يا پاميدي ، يا که نقره داغ ميشي و استئفا ميدي و تو قصه ها ميري
به پله راهي نيست مرد
هميشه قطب نماي من خراب بود ، نقاشي هاي زندگيم پشت هم سراب توش
هميشه تو گوش اونا سيلي زدم که فکر کردن يه دليل رُشد من مواد بود
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: